قهرمان و خیانتکار ملی ما ایرانی ها در تازه ترین توییتش با اشاره به اظهارات ضد ایرانی «ترامپ» نوشت: « ایران - که تازه یک انتخابات واقعی را پشت سرگذاشته است - توسط رییس جمهور آمریکا در آن "مهد دمکراسی و میانه روی" مورد حمله قرار می گیرد. آیا این سیاست خارجی است یا صرفا دوشیدن ۴۸۰ میلیارد دلار از عربستان سعودی؟».
وقتی زد توی خط سیاست
دیپلمات 58 ساله کشورمان دانش آموخته دبستان ودبیرستان «علوی» تهران است و بر خلاف خواست و توقع پدر و مادر با پایان تحصیلات مقدماتی زده است توی خط سیاست و سیاستمداری. فرزند تاجر سرشناس اهل خوانسار، از سال 1355 با ویزای دانشجویی به آمریکا رفت و سال 1367 با مدرک دکتری مطالعات روابط بین الملل فارغ التحصیل شد. از سال 57 مشاور سرکنسول ایران در سانفرانسیسکو بود و البته می گویند از جمله دانشجویانی است که با پیروزی انقلاب این کنسولگری را در اختیار گرفتند تا عناصر ناباب و غیر انقلابی ها را کنار بگذارند. دو سال برای وزیر خارجه وقت- ولایتی – مشاوری کرده و بعد هم برای 4 سال سفیر و معاون نماینده دایمی ایران در سازمان ملل شده است. فاصله سالهای 71 تا 81 معاون حقوقی و بین المللی وزارت خارجه بوده و پس از آن برای چند سال دوباره سفیر و نماینده دایمی ایران در سازمان ملل شده است. تا سال 89 دستیار ارشد وزیر خارجه کشورمان بوده و پس از آن تا زمان روی کار آمدن دولت یازدهم مشغول تدریس در دانشگاههای مختلف.
لبخندها ...اخمها
قرار نیست تنها از میزان شهرت، محبوبیت و ... بنویسیم. تا اینجا هم در باره زمانی نوشتیم که هنوز کسی «ظریف» و قابلیت ها و توانایی هایش را درست نمی شناخت. مرد عرصه دیپلماسی به قول خودش اصلاً اهل سیاست داخلی نیست و چه بسا از آن دل خوشی ندارد. هرچه قدر در سیاست خارجه صبور، زیرک و خندان است به سیاست داخلی که می رسد کم می آورد. شاید برای همین است که خیلی از منتقدانش پس از ماجرای برجام ، حضور «ظریف» در مجلس و رویارویی با نمایندگان منتقد از عصبانیت هایش گفتند و اینکه بنیانگذار «دیپلماسی لبخند» خوشرویی و خنده هایش را خرج دیپلماتهای خارجی می کند و به داخلی ها که می رسد گاهی از کوره در می رود و در جایی که نباید تند و تیز حرف بزند، می زند! منتقدان البته گاهی حق داشتند و گاهی هم خودشان تند رفته و اشاره ای به دروغها و تهمت هایی که برخی نمایندگان به اونسبت داده بودند ، نکردند.
کمی منصفانه تر
بیایید منصفانه تر به «ظریف» نگاه کنیم. یعنی نه بگوییم «قهرمان ملی» که نظام او را برای دوران توافق هسته ای ذخیره کرده بود و نه اینکه از دیپلمات ارشد کشورمان ، سیاستمداری بسازیم که حاضر شده پیمانی مانند «ترکمنچای» را طراحی و امضا کند و میهن و ملتش را بفروشد. «ظریف» با همه ویژگی هایش پیش از آنکه تنها یک سیاستمدار ساده باشد ، دیپلماتی ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی است که در همین نظام و با سازوکار و ظرفیت های آن رشد کرده است. سالها در آمریکا حضور داشته و با پیشینه طولانی مدت حضور در سازمان ملل و نشست های مختلف بین المللی بخوبی خط و خطوط دیپلماسی کشورهای دیگر را می شناسد. خب... با این پیش فرضها وقتی نظام تصمیم می گیرد برای مسأله هسته ای و رفع تحریمها پای میز مذاکره ای بنشیند که به یک توافق خواهد انجامید آیا می توان به مذاکره کننده ای بهتر از «ظریف» اندیشید؟
دوران ژولیدگی
می خواهید باز هم او را بیشتر بشناسید؟ پس کتاب « آقای سفیر» را بخوانید که می توان آن را زندگینامه و خاطرات حرفه ای « ظریف» دانست. کتابی که می شود لابلای آن روایت های دست اولی را نیز از مهم ترین رویدادهای تاریخ سیاست خارجه ایران یافت. «ظریف» در این کتاب ابایی از بیان نقطه ضعف ها و حتی گاف هایش در سالهای سال فعالیت دیپلماتیک ندارد. تا جایی که از اصرار خود و همکارانش در آن دوره به نوعی ژولیدگی ظاهری هنگام شرکت در نشست ها و گفت و گوها انتقاد می کند. بخش های زیر را بخوانید: «در کمیته سوم، بحث حقوق بشر به تازگی علیه ایران مطرح شده بود. بنده مسئول این کمیته شدم و آقایان سعید امامی و سیروس ناصری نیز به عنوان همراه من در جلسات شرکت میکردند. در آن زمان اصرار داشتیم که حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، ما پاسخ آن را بدهیم... به اشتباه فکر میکردیم این کار برای دفاع از جمهوری اسلامی لازم است... ».
دشمن قابل احترام
گفته است که در اعتماد به آمریکایی ها و قولهایی که در مذاکرات دادند ، اشتباه کرده ایم. البته نمی دانیم اگر در آینده کتابی بنویسد آیا به اشتباهات دیگری در جریان گفت و گوهای هسته ای اشاره خواهد کرد یا خیر؟ آیا از واقعیت ماجرای دیدار اتفاقی با رئیس جمهور آمریکا و دست دادن با او در حضور نخست وزیر اسراییل حرفی خواهد زد؟
همانقدر که در کشورمان طرفدار دارد و محبوب است در میان خارجی ها نیز سرشناس و گاهی پر طرفدار است! می گویند «هنری کسینجر» در کتابی که یک نسخه آن را به ظریف هدیه داده نوشته است : « تقدیم به دشمن قابل احترامم ، محمد جواد ظریف»... و اگر بگردید تعریف و تمجید هایی از این دست را از قول روزنامه نگاران و سیاستمداران غربی در باره او پیدا خواهید کرد. با این حال توصیه می کنیم از این دست تعریف ها را ملاک قضاوت خودتان در باره یک دیپلمات قرار ندهید.
گره را باز کرد
فکر می کنم یک اشکال کار منتقدانش تندرواش این بود که به جای «ظریف» و ضعف ها و توانایی هایش ، تنها «برجام» را نقد می کردند و از مشکلات آن چماقی می ساختند برای کوبیدنش. در گزارش از شخص ترجیح می دهیم برای رسیدن به نگاهی واقع بینانه تر نسبت به آقای دیپلمات ، مطلب را با بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در باره او و تیم هسته ای اش به پایان ببریم: « بنده هیئت مذاکرهکننده را هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند... اینها قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند... انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر می کنیم ممکن است می دانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری... ».
نظر شما